در حریم پاک تو ای یار نازنینم
بی گناه بود را میخواهم من
به فکر آغوش کشیدن نباشم
وقتی پیرهن آبی میپوشی در تن
سکوتی میخواهم بی حتی صدای نفسم
که پشتش پنهان کنم وسوسه ها و هوسم
عطر روسریت ازهمین فاصله
برایم کافیست
وقتی روسری آبی بر سر داری
و مرا اجازه به تو دست زدن نیست
گر این لحظه برایم هزار بار تکرار شود
گناهی نخواهم کرد
که خلوص عشقم خار شود
من این عشق را برای خودت نگه داشته ام
روزی که همیشه چشم به راهم
روزی که برای نفس کشیدن در عطر آغوشت
از توهیچ اجازه ای نخواهم ...