چه قدَر فاصله دارد سرم از شانه ي تو
دور افتاده دلم از دل كاشانه ي تو
هي پيامك زدم و زنگ ... ولي انگاري
مشكلي هست در ارسال به سامانه ي تو
من همان كفتر جلدم كه فقط مي داند
چه مسيري برود تا برسد لانه ي تو
هيچ كس مثل من اين گونه نمك گير نشد
كه به دنيا ندهد دانه اي از دانه ي تو
به خدا دست خودم نيست اگر مي نالم
درد دارد برود دلبر مستانه ي تو
من نمي خواستم اين بار تو را بنويسم
غزلم باز درآورد سر از خانه ي تو